کد مطلب:291007 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:764

عصر زندگی 5
دوران رستاخیز عظیم مواد و معادنی شناخته و اكتشاف می شود كه چهره زندگی ها را بكلی دگرگون می سازد. و باید چنین باشد زیرا كه ایجاد رفاه برای كل جامعه بشری كاری ساده نیست ، و سرمایه های كلان و عظیمی لازم دارد. یكی از منابع تاءمین این سرمایه ها معادن است و باید از آنها كاملا استفاده شود. با توجه به بیكرانی و فراوانی منابع و معادن زیرزمینی - بویژه نسبت به بخشهای ناشناخته آن برای امور بشر امروز - روشن می گردد كه این بخش از منابع درآمد دولت حضرت مهدی علیه السلام ، سرمایه ای درخور و كار آمد دارد. و از این راه اگر همه مشكلات بشری حل نشود بخشهای عمده ای از آن را به سامانی در خور و شایسته می رساند.

مانع عظیم اكثریت اجتماعات بشری امروز نبود شناخت و دانش كافی است ، یا برنامه ریزیهای حساب نشده و نادرست است و دوران ظهور، دوران سراسر آگاهی و شناختهای ناب و خالص است ، كه همه زوایای زندگی انسان را روشن می سازد، و در برنامه ریزیهای فرهنگی ، هنری ، فنی ، اجتماعی ، اقتصادی ، و... نقطه ابهام و عقب ماندگی نمی ماند، و شیوه ها و روشهای اصولی و درست و مقرون به صرفه و به سود انسان ارائه می شود، و زندگی در همه جای زمین چهره ای زیبا و انسانی و سرشار از رفاه به خود می گیرد.

8 - بازپس گیری ثروتهای غصب شده

امام مهدی علیه السّلام ، از راه دیگری كه اهمیت فراوانی برخوردار است نیز سرمایه های بزرگ و كلانی به دست می آورد، و از آن راه بودجه هنگفت سامان بخشیدن به جامعه انسانی و ایجاد رفاه عمومی را تاءمین می كند. امام با از میان برداشتن جباران و طاغوتان و سرمایه داران مانع اجرای عدالت ، پولها و سرمایه ها و همه امكانات آنها را كه از راههای نامشروع ، استثمار، غصب ، احتكار، ظلم ، تعدی ، و تجاوز، تصاحب به ناحق اموال عمومی و انفال ، گرانفروشی ، ارزان خریدن مواد خام و كار و كالای مردمان محروم و... به دست آورده بودند، باز پس می گیرد و در اختیار توده های محروم بشری قرار می دهد.

بیگمان اقلیتی از بشریت در تمام دوران پیش از ظهور، به ثروت اندوزیهای كلان دست یازیده اند، و سرمایه های كلانی در همه كشورهای جهان كنز و گنج كرده اند، كه بخش اعظم ثروتها و سرمایه های كشورها را تشكیل می دهد و اینها همه از راههای نادرست و شیوه های استثماری و ظالمانه ، روانه جیب عده ای خاص از افراد انسان شده است . امام مهدی علیه السّلام ، در رستاخیز ظهور، این مالكیتهای دروغین و صوری را ابطال می كند ((مهدی - علیه السلام - حق هر حقداری را بگیرد و به او دهد، حتی اگر حق كسی زیر دندان دیگری باشد، از زیر دندان انسان متجاوز و غاصب بیرون كشد، و به صاحب حق باز گرداند.))

از جمله اموال عمومی كه غاصبانه به افرادی خاص داده شده است ((قطایع )) است یعنی زمینهایی از اراضی خراجی ، كه از راه امتیاز به نزدیكان حكام داده می شد. این اموال بذل و بخشش هایی است كه موجب تشكیل طبقه ای ممتاز در جامعه است . در دوران گذشته پادشاهان و حكومتها به درباریان و اطرفیان خود قطعه زمینهایی پیشكش می كردند. و این زمینها قطیعه و قطایع نام داشت ، و آغاز كار تشكیل طبقه ای بود ثروتمند و وابسته به حكومتها و در كنار آنان ، و زمینه نابرابری و تبعیض ‍ طبقاتی . حكومتهای فاسد و خودكامه با امتیاز بخشی و جانبداری عملی و قانونی موجب می گردند كه طبقات ممتازی در سرمایه رشد یابند، و منافع و اموال عمومی را به سود خود به كار گیرند، و بر توان اقتصاد خود بیفزایند. این مسائل و نظایر آن در دوران ظهور نابود می شود، و این زمینها چون دیگر اموال غصب شده به مردم باز می گردد:

امام صادق علیه السلام :

(( اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع ...))

- چون رستاخیز قائم بیآغازد، قطایع از میان می رود و دیگر اقطاعی در میان نخواهد بود...

امروزه در كشورهای دنیا، شیوه های درآمد - با اكثریت قاطع - نامشروع و ظالمانه است . بیشتر درآمدهای پولی با شیوه های ربوی است ، بسیاری از زمینها غصب شده است . بسیاری از مبادلات بازرگانی با سودهای زیاد و غیر منصفانه انجام می گیرد، و یا با انحصار گراییها و اعمال اجبارها و اضطرابهایی است كه همه مستلزم ظلم است ، و سود حاصل از آن غصب و حق محرومان است . شركتهای بزرگ با شیوه های انحصاراتی و بر اساس ‍ ((بخس )) و كم بها دادن به كار و كالای مردم ، پولهایی به دست می آورند كه حق دیگران است . تبانیها و قراردادهایی پنهانی صورت می گیرد. و حقوق كارگر و كشاورز پایین دست بسیار كمتر از حقشان پرداخت می شود. كالاهایی تولید می شود و از آن راه درآمدهایی تحصیل می گردد كه به زیان جامعه و مردم است . و اینها نیز درآمدهای بزرگ و ظالمانه ای است كه رایج است و بدینسان است دیگر به خزانه دولت حق و عدل باز می گردد و به مصرف اصلی می رسد.

9 - استفاده از همه اموال (اموال عمومی ، خصوصی )

امام مهدی علیه السّلام برای پیش برد اهداف انقلاب - طبق تعبیر برخی از احادیث - از همه اموال خصوصی و عمومی بهره گیرد.

در احادیثی آمده است كه همه اموال دنیا نزد امام مهدی علیه السّلام گرد می آید، و امام آنها را میان مردمان طبق قانون عدل و بر اساس نیاز و رسیدن به رفاه و بی نیازی تقسیم می كند:

امام باقر علیه السلام :

((...و تجمع الیه (القائم ) اءموال الدنیا من بطن الاءرض و ظهرها، فیقول للناس : تعالوا الی ما قطعتم فیه الارحام و سفكتم فیه الدماء الحرام ، و ركبتم فیه ما حرم اللّه عزوجل ...))

-... همه اموال جهان ، در نزد مهدی موعود علیه السلام گرد آید، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین ، آنگاه مهدی به مردمان بگوید: ((بیائید! و این اموال را بگیرید! اینها همان چیزهایی است كه برای به دست آوردن آنها قطع رحم كردید و خویشان خود را رنجاندید، خونهای بناحق ریختید، و مرتكب گناهان شدید، بیایید و بگیرید!.

در این حدیث كه نمونه های دیگری نیز دارد، اموال به طور مطلق آمده است و این اموال عمومی ، چون انفال و ثروتهای طبیعی و مالیاتهای اسلامی و بیت المال را شامل می شود و با اطلاق و كلیتی كه دارد ممكن است اموال شخصی و فردی بر اساس مالكیتهای خصوصی را نیز در بر می گیرد، یعنی همه اموال از هر كس و هر راه باشد نزد حضرت گرد می آید و از آن مركز، عادلانه و برادرانه میان همه افراد انسانی توزیع می شود. شاید اینگونه تعالیم به اصلی نظر دارد كه در تعالیم ما رسیده است كه امام مالك همه اموال است و مالكان خصوصی امانتدارانی بیش نیستند. ((...مناسب است كه نظریه كوبنده ای را در اموال در اینجا بیاوریم كه هر نوع مالكیتی را رد می كند چه رسد به مالكیتهای كلان . شیخ بزرگوار ثقة الاسلام محمد بن یعقوب كلینی ، صاحب ((كافی )) مالكیت شخصی را از هر كسی نفی می كند در هر چیز... و این راءی در كافی جلد 1 / 407 و 538 آمده است ...)) در مورد مالكیت زمین احادیث زیادی رسیده است كه زمین ملك امام است .

امام صادق علیه السلام :

((...كان امیرالمؤ منین علیه السلام یقول : من احیی اءرضا من المؤ منین فهی له و علیه طسقها یؤ دیه الی الامام فی حال الهدنة فاذا ظهر القائم فلیوطن نفسه علی ان توخذ منه .))

-... امیرمؤ منان چنین می گفت : هر كس زمینی را آباد كند آن زمین مال اوست و باید مالیاتی را به امام بدهد در دوران صلح (و آرامش پیش از ظهور)، و آنگاه كه رستاخیز قائم بیآغازد مطمئن باشد كه زمین از او گرفته می شود.

اینها نمونه ای از تعالیم ما درباره مالكیت زمین در دوران پیش از ظهور و پس ‍ از ظهور بود كه نظریه مالكیت امام را تثبیت می كند. در تعالیم دیگری از مالكیت اموال - بویژه در رستاخیز ظهور - با تعمیم و فراگیری بیشتری سخن رفته است :

امام باقرعلیه السلام :

(( فی قوله تعالی : فلما احسوا باسنا اذاهم منها یركضون لا تركضوا و اءرجعوا الی ما اترفتم فیه ... یعنی الكنوز التی كنتم تكنزون .))

درباره این آیه قرآن : ((چون عذاب ما را حس می كردند به ناگاه از آنجا می گریختند. مگر یزید. به ناز و كاموریهای خود و... باز گردید...)).

منظور گنجهایی است كه ذخیره كردند.

این آیه در حدیث امام باقرعلیه السلام ، به ویژگیهای دوران ظهور تفسیر شده است .

امام صادق علیه السلام :

(( ...موسع علی شیعتنا اءن ینفقوا مما فی اءیدیهم بالمعروف ، فاذا قام قائمنا حرم علی كل ذی كنزه حتی یاءتیه فیستعین به علی عدوه و ذلك قول الله : ((الذین یكنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل اللّه فبشر هم بعذاب الیم )) )).

شیعیان ما اجازه دارند از اموالشان در راه كار نیك انفاق كنند، لیكن هرگاه قائم ما قیام كند هر كس مالی گنج و ذخیره كرده است بر او حرام می گردد، تا اموالش را به امام قائم دهد، و امام آنها را در راه سركوب دشمنان (دین حق ) بكار برد. و این معنای قول خداست : ((كسانی را كه زر و سیم می اندوزند و در راه خدا انفاق نمی كنند، به عذابی دردآور بشارت ده .))

مسئله ((كنز)) در قرآن مطرح گشته و با لحنی قاطع و كوبنده ممنوع اعلام شده است ، لیكن در اثر بدآموزی و نفوذ اشرافگری در حوزه اسلام ، این اصل مورد توجه و عمل قرار نگرفته است . در رستاخیز ظهور كه دوران عرصه اسلام ناب و خالص و بی پیرایه است این اصل اجرا می شود، و همه اموال كنز شده جامعه ، خود از جمله بودجه و سرمایه انقلاب جهانی مهدی می گردد؛ و امام از آنها برای ساختن جامعه آرمانی اسلامی و ایجاد رفاه و بی نیازی عمومی و سركوب دشمنان دین خدا - طبق تعبیر حدیث - بهره می گیرد.

10 - كنترل و نظارت دقیق مركزی

از جمله عوامل بسیار مهمی كه امام مهدی علیه السّلام در پرتو آن نابسامانیهای اقتصادی و ویرانی امور معاش را برطرف می سازد، اشراف و نظارت دقیق حاكمیت مركزی جهانی اسلامی است بر جریان اقتصادی و معیشتی تمام اجتماعات بشری . امام با مركزیت واحد و ایدئولوژی واحد كه ترتیب می دهد، كل منابع ثروت و درآمد را بدون حیف و میل و تبعیض ‍ و امتیاز، در اختیار كل جامعه بشری می گذارد، و همه امكانات را به تساوی تقسیم می كند، همه سرمایه گذاریها به تساوی و عادلانه انجام می گیرد. و از این رهگذر حركت خودسرانه و آزمندانه گروهی مال پرست در بخشهای خصوصی و اطرافیان حكومتها و مراكز قدرت ، كه با چپاول ثروتها و تصاحب سرمایه ها و مكیدن خون محرومان می پردازند، كنترل دقیق می شود، و عوامل فقر و كمبود كه سرمایه داران و زراندوزانند از میان می رود.

در پایان این بخش ، تذكر این نكته نیز لازم است : آنچه درباره انقلابات حضرت مهدی علیه السلام گفته می شود یا به قلم می آید، نسبت به آنچه خواهد شد و مسائل و طرحها و برنامه هایی كه در آن دوران سراسر عدل و داد و شناخت و آگاهی و نظم و حق و حقوق و علم و فن و دانش و ایمان عرضه خواهد گشت ، قطره ای است از دریا، و البته ((روشن است كه آگاهی كامل از تمام آن مسائل - كه پس از ظهور رخ می دهد - در دوران پیش از ظهور دشوار است برای هر كس در هر درجه از آگاهی و اندیشمندی . آری (در این راستا) مهم شناخت برخی از این روشها است كه قوانین عمومی اسلامی آن را روشن می سازد و احادیث ویژه ای كه در آن باره ها رسیده است .))



اجرای اصل مساوات

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

از برنامه های امام مهدی علیه السّلام ، اجرای اصل مساوات است به این موضوع در احادیث بارها و بارها تصریح گشته است .

مساوات ، با ابعاد گوناگون ، و در زمینه های مختلف ، در تعالیم اسلامی آمده و از آغاز دعوت اسلام آموزش داده شده است . تعالیم اسلام با مساوات چنان در آمیخته است كه دور و نزدیك و مسلمان و غیر مسلمان ، اسلام را دین مساوات می دانند.

اصل مساوات و برابری ، در آیات قرآن و احادیث پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه السلام ، فراوان مورد تاءكید قرار گرفته و ابعاد و جوانب آن شكافته شده و تبیین گشته است . مساوات در چندین زمینه ممكن است جریان یابد كه این زمینه ها بنیاد و پایه مساوات در زمینه های دیگر است :

1 - مساوات در نظام تكوین و آفرینش

مساوات در نظام تكوین ، به این معنا است كه همه افراد انسانی دارای آفرینشی مساوی و یكسان و یك نوع و دارای نیازهای طبیعی همانند و ارزشی مساوی و برابرند. نژاد، رنگ ، زبان ، شكل ، ویژگیهای جغرافیایی ، مذهبی ، اجتماعی ، اخلاقی و دیگر مسائل تاءثیری در این یگانگی و یك نوعی و مساوات تكوینی ندارد، افراد از هر نژاد و رنگ و زبان و مذهب و سرزمین ، و دارای هر نوع عقیده و مرام و مسلك و اخلاق ، با یكدیگر در بسیاری از خصوصیات انسانی و نیازهای طبیعی برابرند، و در اصل ارزشی یكسان دارند و همه افراد نوع انسانی عضو جامعه بزرگی هستند كه جامعه بشری نام دارد.

این مساوات در قرآن و احادیث مطرح گردیده و روشن گشته است :

قرآن كریم :

((یا اءیهاالناس انا خلقناكم من ذكر و اثنی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عنداللّه اءتقیكم .... ))

ای مردمان ! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم ، و به صورت ملتها و قبیله ها درآوردیم ، تا با یكدیگر آشنا شوید (نه آنكه تفاخر كنید و بزرگواری فروشید كه بزرگواری انسان به ملیت و قبیله و رنگ و نژاد نیست ) و همانا بزرگوارتر از میان شما در نزد خدا آن كس است كه پرهیزگارتر باشد... .

در این آیه ، و امثال آن ، بر همسانی و برابری افراد نوع انسان تاءكید شده است ، و هرگونه امتیاز، برتری و طبقه برتر و ممتاز در جامعه انسانی نفی گردیده است ؛ و فضیلت و برتری از آن تقوا شمرده شده است . و این امتیازی آخرتی و خدایی است و پس از مرگ مایه برتری و امتیاز است ، و در این زندگی عامل هیچگونه امتیاز اجتماعی و طبقاتی نیست .

در تعالیم نبوی نیز درباره اصل محوری مساوات احادیثی رسیده است :

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

(( ان الناس من عهد آدم الی یومنا هذا مثل اءسنان المشط، لافضل للعربی علی العجمی و لا لاءحمر علی الاسود، الا بالتقوی .))

مردمان ! از زمان حضرت آدم علیه السلام تاكنون چون دندانه های شانه مساویند، و عرب بر غیر عرب و (نژاد) سرخ بر سیاه برتری ندارد مگر به تقوا.

در بیان زیبا و عمیق پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله آدمیان از آغاز خلقت اولین انسان یعنی حضرت آدم علیه السلام تاكنون چون دندانه های شانه برابر شمرده شده اند، و امتیازات قبیله ای و قومی چون عرب بودن و عجم بودن و امتیازهای نژادی چون سیاهپوست و سرخ پوست بودن مثلا نفی گردیده است و تنها مایه امتیاز تقوا شمرده شده است ، نه در روابط اجتماعی ، بلكه در آخرت و پاداشهای الهی .

امام رضا علیه السلام :

((عبداللّه بن الصلت ... قال : كنت مع الرضا علیه السلام فی سفره الی خراسان فدعا یوما بمائدة له ، فجمع علیها موالیه من السودان و غیرهم . فقلت : جعلت فداك ! لو عزلت لهؤ لاء مائدة ؟ فقال : ((مه ان الرب - تبارك و تعالی - واحد، والام واحدة ، والاب واحد، و الجزاء بالاءعمال . ))

عبداللّه بن صلت گوید:... در سفر (امام ) رضا علیه السلام به خراسان با او همراه بودم ؛ روزی گفت تا سفره انداختند، و غلامان سیاه و غیر سیاه خود را به سر سفره دعوت كرد. به او گفتم : فدایت شوم ، آیا بهتر نیست كه اینان بر سر سفره ای جداگانه بنشینند؟ گفت : ((خاموش ! كه پروردگار همه یكی است ، و مادر یكی ، و پدر یكی ، و پاداش به اعمال است .))

امام رضا علیه السلام در این تعلیم والای خود، برای نفی هر گونه امتیاز و برتری نخست به اصل اعتقادی و ایمانی استدلال می كنند كه زیربنا و پایه همه معیارها و باورهای اسلامی است . و آن ایمان به خدای واحد است . چون خدای همه یكی است پس همه در برابر او مساویند. در مرحله بعد به یگانگی نوع انسان و پدر و مادر اشاره می كنند. و این حقیقت را زمینه نفی طبقات و امتیازات می شمارند.

2 - مساوات در برابر قانون

مساوات در برابر قانون ، یعنی همه مردم و افراد نوع انسانی ، در برابر قانون حقوقی همسان و برابر دارند، و هیچكس در برابر قانون بر دیگری برتری و امتیاز ندارد. سیاه ، سفید، عرب ، عجم ، كارگر، كارفرما، مالك ، زارع ، تهیدست ، ثروتمند، پیر، جوان ، كوچك ، بزرگ ، عالم ، جاهل ، فرمانده ، فرمانبر، رئیس ، مرئوس ، و... همه در برابر قانون مساویند و قوانین باید درباره همه یكسان اجرا شود، و امنیت اجتماعی و حقوق انسانی همگان را یكسان تاءمین كند.

مساوات به این معنا در آیات قرآن كریم و احادیث معصومان علیه السلام فراوان مطرح گردیده است :

قرآن كریم :

((قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمة سواء بیننا و بینكم ... و لا یتخذ بعضنا و بعضا اءربابا من دون الله ... .))

بگو: ای اهل كتاب ! به كلمه ای برابر میان ما و شما، روی آورید... و برخی از ما برخی دیگر را، به جای خدا، ارباب و خداوندگاران خویش ‍ نشمارند....

قرآن كریم ، تكلیفها و برنامه های خود را برای همه افراد انسانی آورده است ، و در هر امر و نهی به جامعه انسانی خطاب می كند ((یا ایها الناس )) و ((یا ایها الانسان )) در قرآن بارها تكرار شده است

امام علی علیه السلام :

((ان علیا لما حد غضب الیمانیة ، فدخل طارق بن عبداللّه علیه فقال :

یا امیرالمؤ منین ! ما كنا نری اءن اهل المعصیة و الطاعة ، و اهل الفرقة و الجماعة ، عند ولاة العدل و معادن الفضل ، سیان فی الجزاء حتی راءینا ما كان من صنیعك باءخی الحرث ، فاو غرت صدورنا، و شتتت امورنا و حملتنا علی الجادة التی كنا نری اءن سبیل من ركبها النار فقال : ((و انها لكبیرة الا علی الخاشعین .)) یا اخانهد! و هل هو الا رجل من المسلمین ؟ انتهك حرمة ما حرم الله ، فاءقمنا علیه حدا كان كفارته . ان اللّه تعالی - قال : ((و لا یجرمنكم شنان قوم علی الا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوی )) فلما جنة اللیل ، همس ‍ هو و النجاشی الی معاویة ... ))

- علی ، در آن هنگام كه بر نجاشی (یمنی ) حد جاری كرد، یمنیها خشمناك شدند، سپس طارق بن عبداللّه نزد او آمد و گفت : یا امیرالمؤ منین ! ما تصور نمی كردیم كه اهل نافرمانی و فرمانبرداری و اهل پراكندگی و اجتماع ، از لحاظ كیفر و مجازات در نزد والیان عادل و مردان فضیلت با یكدیگر در برابر باشند، تا آنكه عملی را كه در حق نجاشی انجام دادی مشاهده كردیم ، سینه های ما را از كینه شعله ور كردی ، و كار ما را پراكنده ساختی ، و ما را بر راهی انداختی كه تصور می كردیم هر كس از آن راه برود به دوزخ خواهد رسید. علی گفت : ((و انها لكبیرة الا علی الخاشعین :)) آن كاری دشوار است مگر بر خاشعان و فروتنان )) ای طارق نهدی ! مگر او غیر از مردی از مسلمانان است ؟ حرمت آنچه را كه خدا حرام كرده بود درید، ما هم حدی را كه كفاره آن بود بر او جاری كردیم . خدای متعال گفته است : ((و لا یجر منكم شنان قوم علی الا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوی :)) دشمنی قومی شما را بر آن ندارد كه داد نكنید، دادگر باشید كه دادگری به پرهیزگاری نزدیكتر است .)) پس چون شب فرا رسید، طارق و نجاشی شبانه به جانب معاویه راه افتادند... (تا از مساوات و عدالت فرار كرده باشند).

امام علی علیه السلام :

((- خطاب به حاكم مسلمان ... ((ثم واس بین المسلمین بوجهك و منطقك و مجلسك حتی لا یطمع قریبك فی حیفك و لا بیاءس عدوك من عدلك ...)) ))

-... سپس در روبرو شدن و سخن گفتن و نشستن (مسلمانان ) نزد تو برابری مرا مراعات كن تا چنان نباشد كه نزدیكان تو در بیعدالتی تو طمع بندند، و دشمن از عدالت تو نومید نگردد...

جریان تاریخی شكایت امام علی علیه السلام به قاضی منصوب خود درباره زره ، از یهودی فردی ذمی در كشور اسلامی و حكم قاضی به نفع یهودی ، در كتب تاریخ و حدیثی نقل شده و نمونه اعلای علمی و عینی مساوات در برابر قانون است .

امام صادق علیه السلام :

((كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یقسم لحظاته بین اءصحابه ، فینظر الی ذا و ینظر الی ذا بالسویة .)) ))

پیامبر نگاه كردن خود را نیز میان اصحاب تقسیم می كرد و به این و آن ، برابر می نگریست .

این بالاترین آموزشی است درباره مساوات و رعایت اصل برابری میان انسانها، كه حتی در نگاه كردن مساوات رعایت گردد، و در مجالس و انجمنها تنها افرادی خاص مورد توجه و نگاه قرار نگیرند.

مساوات دیگری نیز در اسلام مطرح گردیده است كه از ویژگیهای تعالیم زندگی ساز اسلامی است و در سطحی آرمانی و بسیار متعالی قرار دارد، و آن این است كه افراد مذاهب دیگر نیز در جامعه اسلامی با مسلمانان ، در برابر قانون ، همسان باشند و در اجرای قانون فرقی میان مسلمان و غیر مسلمان نباشد:

امام علی علیه السلام :

((...رجل مسلم اشتری اءرضا من اءراضی الخراج ، فقال امیرالمؤ منین علیه السلام : له ما لنا و علیه ما علینا، مسلما كان او كافرا له ما لاهل اللّه و علیه ما علیهم . ))

-... مرد مسلمانی زمینی از زمینهای خراج را خرید، امیرالمؤ منین علیه السلام گفت : سود و زیان او و سود و زیان ما یكی است ، خواه مسلمان باشد خواه كافر. هر سودی یا زیانی به خدا پرستان برسد به او هم خواهد رسید.

3 - مساوات در بهره برداری از مواهب طبیعی

از نظر تعالیم قرآن كریم و آموزشهای اسلامی ، مواهب طبعیت ، مواد، معادن ، و دیگر پدیده های آن ، چون مراتع ، جنگلها، نهرها، دریاها، و... همه همه در اختیار همه افراد نوع انسان قرار گرفته است . زمین گاهواره ، و قرارگاه و محل كار و تلاش و زندگی شمرده شده ، و خوان گسترده ای برای تاءمین نیازها و معاش همه آدمیان قرار داده شده است : قرآن كریم :



((الذی جعل لكم الارض فراشا و السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لكم .)) ))

- آن خداوندی كه زمین را چون فرشی بگسترد، و آسمان را چون بنایی بیفراشت ، و از آسمان آبی فرستاد، و بدان آب برای شما روزی از زمین هرگونه ثمره ای برویاند.

((هوالذی خلق لكم ما فی الارض جمیعا...)) ))

- اوست كه همه چیزهایی را كه در روی زمین است برایتان بیآفرید...

((و لقد مكناكم فی الارض و جعلنا لكم فیها معایش ...)) ))

- در زمین جایگاهتان دادیم و راههای معیشتتان را در قرآن دادیم ...))

((الذی جعل لكم الارض مهدا، و سلك لكم فیها سبلا، و اءنزل من السماء ماء فاءخرجنا به اءزواجا من نبات شتی . كلوا و اءرعوا اءنعامكم ...)) ))

خدایی كه زمین را آرامگاه شما ساخت . و برایتان در آن راههایی پدید آورد، و از آسمان باران فرستاد، تا بدان انواعی گوناگون از نباتات برویانیم . بخورید و چارپایانتان را بچرانید....

این آیات كه نمونه هایی از مجموعه تعالیم قرآنی در این زمینه هاست ، همگان را به بهره برداری از مواهب طبیعی ، خوردنیها، آشامیدنیها و... دعوت كرده است ، و طبقه ای مخصوص و نژادی خاص در بهره برداری بیشتر مجاز شمرده نشده و امكانات زمین در اختیار انسانهای ویژه ای قرار نگرفته است . این خطابها در قرآن كریم عام است و توجه به همه افراد نوع انسانی . با اندك بررسی و برآوردی روشن می گردد كه موارد بسیار زیادی كه در قرآن ((لكم )) (برای شما) آمده است به دنبال

ذكر مواهب و امكانات طبیعی قرار گرفته و خطاب به جامعه انسانی است نه طبقه و گروهی ویژه .

در تعالیم نبوی و علوی و جعفری و... نیز در این زمینه اصولی ارزشمند و روشن رسیده است . در اینجا تنها به سخنی از امام صادق علیه السلام بسنده می كنیم .

امام صادق علیه السلام :

((... فانك اذا تاءملت العالم بفكرك و میزته بعقلك ، وجدته كالبیت المبنی المعد فیه جمیع مایحتاج الیه عباده ... و كل شی ء فیها لشاءنه معد و الانسان كالملك ذلك البیت ، و المخول جمیع ما فیه و ضروب النبات مهیاة لماربه ، و صنوف الحیوان مصروفة فی مصالحه و منافعه ... ))

-... چه اگر در اندیشه خود درباره جهان تاءمل كنی و به عقل خود در صدد شناخت آن برآیی ، آن را همچون خانه ای خواهی دید كه ساخته و پرداخته شده و هرچه مورد نیاز بندگان بوده در آن فراهم آمده است ... و هر چیز در آن - چنانكه باید - آماده شده است . و آدمی همچون مالك این خانه است كه همه آنچه در آن است به اختیار وی قرار گرفته است . گونه های رستنی برای رفع نیازمندی های او آماده شده است ، و جانوران گوناگون در مصالح و منافع او مصروف می شود...

4 - مساوات در تقسیم بیت المال

((بیت المال ))، مجموعه امكانات و اموال عمومی جامعه است كه به دست دولت و امام در جامعه سپرده می شود، و مالكیت امام و دولت نسبت به آنها، مالكیت منصب و جهت است نه مالكیت شخصی و فردی . بخش عمده ثروت هر جامعه - بویژه جامعه هایی كه دچار استثمار و ظلم نباشند و سرمایه داران منابع ثروت را چپاول نكرده باشند - در دست دولت و بیت المال قرار می گیرد. بیت المال از طرف دولت صرف هزینه هایی می شود كه مستقیم یا غیر مستقیم در خدمت مردم و به سود ایشان است ، چون سرمایه گذاریهای مختلف ، درباره راه سازی ، ساختمان ، استخراج معادن ، سد سازی ، بازرگانی ، تولید، بهداشت ، فرهنگ و...

از زمانی كه حوزه مسؤ ولیت دولتها گسترده تر شده است دولت به بسیاری از اموال كه گذشته ها در مالكیت دولتها نبود دسترسی یافته است مانند مالیاتها، عوارض ، بیمه ، در آمدهای گمركی ، و... امروزه این اموال در اختیار دولتهاست و از بیت المال شمرده می شود. با توجه به گستردگی و فراوانی این سرمایه ها، اجرای اصل مساوات در آنها، بنیاد و ریشه طبقات و اشرافیگری و استكبار اقتصادی و فقر و استضعاف را می خشكاند، و جامعه مردم را به زندگیی عادلانه و همسان و نزدیك سوق می دهد.

اگر منابع ثروت عمومی و بیت المال ، بطور برابر، در خدمت همگان قرار نگرفت و امكانات و سرمایه ها در هر بخشی از بخشهای اقتصادی بیشتر به طبقات متنفذ و اشراف داده شد، مثلا بانكها به سرمایه داران وام دادند، دولت در بخش خصوصی و به سود آنان سرمایه گذاری كرد، معادن به سرمایه داران واگذار شد، آبها، مراتع ، جنگلها، و... در اختیار آنان قرار گرفت ، شهرسازی ، خیابان كشی ، آب و برق و دیگر سرویسهای خدمات شهری ، در حاشیه زمینهای زمین داران به وجود آمد، و امكانات بهداشتی ، فرهنگی ، فنی ، و... در اختیار اشراف و متنفذان قرار گرفت ، و حتی گلكاری و تزیین شهر به محلات خاصی اختصاص داده شد و... مساوات در تقسیم بیت المال انجام نگرفته و امكانات جامعه مساوی میان مردم تقسیم نگشته است ؛ و این خود عامل و خاستگاه اصلی اكثریت قاطع محرومیتها، فقرها و به وجود آمدن طبقات مرفه و تهیدست در جامعه است .

در آیین مقدس اسلام ، مساوات دستور كار لازم دولتها و حكومتها شمرده شده است ، و در صدر اسلام و دورانی كه اسلام اصیل حاكم بود، به این مساوات كاملا عمل می شد. دوران حكومت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و چهار سال حكومت امام علی علیه السلام نمونه بسیار روشن اجرای این اصل است :

امام علی علیه السلام :

((... و اءعطیت كما كان رسول الله صلی الله علیه و آله یعطی بالسویة و لم اءجعلها (الاموال ) دولة بین الاغنیاء... ))

-... من چون پیامبر صلی الله علیه و آله (بیت المال ) برابر (به همه ) می دهم ، و آن را ویژه اغنیا نمی سازم ...

امام علی علیه السلام :

((...و لو كان المال لی لسویت بینهم ، فكیف و انما المال مال الله ... ))

-... اگر این مالها از خود من بود مردم را در تقسیم برابر با یكدیگر در نظر می گرفتم ، تا چه رسد به آنكه این اموال متعلق به خود مردم است ...

امام علی علیه السلام :

((... فوالله ما اءنا و اءجیری هذا الا بمنزلة واحدة . و اءومی بیده الی الاجیر.))

-... به خدا سوگند من و این كار گرم در یك منزلت (مساوی ) هستیم - با دست به كارگر اشارت كرد.

امام علی علیه السلام جامعه و همه مردم را خانواده دولت و حكومت می شمارد، و بودجه دولتها را تاءمین كننده مخارج جامعه می داند، و چنانكه تبعیض در یك خانواده كوچك موجب نیازمندی در برخی و زیاده روی در برخی دیگر است ، در سطح جامعه نیز نابرابری در تقسیم بیت المال و استفاده از امكانات ، زمینه پیدایش طبقات با فاصله های وحشتناك و زیانبار و تباهی آفرین است .

امام علی علیه السلام :

(( لان الناس كلهم عیال علی الخراج و اءهله ... ))

- همانا مردمان همه هزینه گیر از خراج و اهل آنند...

امام علی علیه السلام در برنامه حكومت خود - كه همان حكومت اسلامی است - بطور دقیق به دوران نبوی بازگشت ، و همان معیارهای دقیق الهی را كه به وسیله پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله تبیین گشت و به دست مبارك او اجرا گردید، دنبال كرد، و راه و روش نبوی را، راه و روش حكومت خویش ‍ قرار داد، و جلو بسیاری از اموال را كه در دوران پیش از او، بر اساس امتیاز دهی و طبقه پروری به اطرافیان حكومت داده شده بود، باز پس گرفت و این سخن جاودانه را بر زبان آورد:

امام علی علیه السلام :

((... و الله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملك به الاماء لرددته ... ))

-... به خدا سوگند كه اگر چنان می دیدم كه با آن (اموال )، زن به همسری گرفته شده و كنیز به ملكیت درآمده ، باز آنها را برمی گردانم ...

بسیاری از مخالفتها و پیمان شكنیها در دوران خلافت امام علی علیه السلام به دلیل اجرای دقیق همان اصول و معیارهای عدل و مساوات بود، و جنگهای داخلی امام برای اجرای عدالت و اصل مساوات انجام گرفت .

امام علی علیه السلام :

(( - فی قوم من اءهل المدینة لحقوا بمعاویة بن ابی سفیان -... و عملوا اءن الناس عندنا فی الحق اسوة ، فهربوا الی الاءثر، فبعدا لهم و سحقا... ))

- درباره گروهی از مردم مدینه كه به معاویه پیوستند (چنین فرمود:).... آنان دانستند كه مردم (همه ) نزد ما در حق برابرند پس به امتیاز خواهی (و خود محوری ) گراییدند....

چون این موضوع در تعالیم اسلامی - بویژه آن بخشها كه به حكومت مربوط است - و تعالیمی كه در راه و روشهای امام مهدی علیه السلام رسیده است ، فراوان مورد تاءكید قرار گرفته است ، و در همه دوران تاریخ از جمله عوامل زیربنایی و اصلی سامانیابی جامعه است ، حدیث مشروحی را از امام علی علیه السلام - پیشوای عدالت و مساوات - می آوریم :

امام علی علیه السلام :

((الا لایقولن رجال منكم غدا، قد غمرتهم الدنیا فاتخذوا العقار، وفجروا الانهار، و ركبوا الخیول الفارهة ، و اتخدوا الوصائف الروقة ، فصار ذلك علیهم عارا و شنارا، اذا ما منعتهم ما كانوا یخوضون فیه و اءمرتهم الی حقوقهم التی یعملون ، فینقمون ذلك و یستنكرون و یقولون : حرمنا ابن ابی طالب حقوقنا. الا و ایما رجل من المهاجرین و الانصار من اصحاب رسول الله ، یری اءن الفضل له علی من سواه لصحبته ، فان له الفضل النیر غدا عند الله ، و ثوابه و اجره علی الله . و ایما رجل استجاب لله و للرسول ، فصدق ملتنا و دخل فی دیننا، و استقبل قبلتنا، فقد استوجب حقوق الاسلام و حدودة . فاءنتم عباد الله و المال مال الله ، یقسم بینكم بالسویه ، لافضل فیه الاحد علی احد؛ و للمتقین عند الله غدا اءحسن اجزاء، و اءفضل الثواب . لم یجعل الله الدنیا للمتقین اجرا، و لاثوابا... و اذا كان غدا - انشاء الله - فاغذوا علینا! فان عندنا مالا نقسمه فیكم و لا یتخلفن احد منكم ، عربی و لاعجمی ، كان من اهل العطاء اولم یكن ، الا حضر... فقال سهل بن حنیف : یا امیرالمؤ منین ! هذا غلامی بالامس و قد اعتقته الیوم ؟ فقال : ((نعطیه كما نعطیك )) فاعطی كل واحد منهم ثلاثة دنانیر و لم یفضل احدا، و تخلف عن هذا القسم یومئذ طلحة و الزبیر و عبدالله بن عمر و سعید بن العاص و مروان بن الحكم و رجال من قریش ... ))

- مبادا كسانی از شما بگویند كه دنیا به ایشان رو آورد، پس املاكی فراهم آوردند و نهرهایی روان ساختند و بر اسبان راهوار سوار شدند و كنیزكان زیبا به خدمت گرفتند. و چون آنان را از كارهایی كه می كردند بازداشتیم و به حدود و حقوقشان آشنان ساختیم ، این كار را برای خود ننگ و عار بدانند و خشمگین شوند و بگویند كه پسر ابیطالب ما را از حقوقشان مرحوم ساخت . بدانید كه هر كسی از مهاجران و انصار، از اصحاب رسول الله ، كه خود را از لحاظ همصحبتی (با پیامبر) برتر از دیگران می شمارد، باید بداند كه برتری آشكار مربوط به فردای قیامت است و در نزد خدا است و پاداش ‍ و اجر آن را خدا خواهد داد. و هر كس كه دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت و به دین ما در آمد و رو به قبله ما ایستاد، مستحق حقوق و حدود اسلام است . شما بندگان خدایید و مال مال خدا است ، و میان شما برابر پخش ‍ خواهد شد، و هیچ كس را در آن بر دیگری برتری نیست ؛ و به پرهیزكاران فردا در نزد خدا نیكوترین جزا و برترین پاداش داده خواهد شد. خدا دنیا را پاداش و ثواب پرهیزكاران قرار نداده ، بلكه آنچه در نزد خداست برای نیكوكاران بهتر است . و چون فردا شود، ان شاء الله ، به نزد ما بیایید كه مالی هست و آن را میان شما تقسیم خواهیم كرد، و هر یك از شما، چه عرب و چه عجم ، خواه جیره خوار بیت المال باشد یا نباشد، باید كه حاضر شود و تخلف نورزد....

به هنگام تقسیم سهل بن حنیف گفت : یا امیرالمؤ منین ، این شخص تا دیروز غلام من بود و او را آزاد كردم ؟! گفت : ((به او نیز همان اندازه می دهیم كه به تو می دهیم )).

پس به هر یك سه دینار داد، و هیچ كس را بر دیگری ترجیح ننهاد، طلحه و زبیر و عبدالله بن عمر و سعید بن عاص و مروان بن حكم و مردانی از قریش ‍ از جمله كسانی بودند كه در تقسیم غنایم شركت نجستند....

تردیدی نیست كه این چهار نوع مساوات كه از برنامه های انكارناپذیر اسلام و آیین محمدی صلی الله علیه و آله و تشیع علوی است ، پس از دوران خلافت . امام علی علیه السلام رو به مهجوری و ناكامی گذارد و از یادها رفت و حكومتها بظاهر اسلامی آنها را فراموش كردند، و محور كارها را بر امتیازدهی و اشراف پروری نهادند. و بسیاری از عالمان فرق اسلامی یعنی آنان كه می بایست خط اصلی اسلام ناب محمدی را بخوبی تبیین كنند، و مردمان را از حقوق خویش آگاه سازند، و دولت مردان را به معروف دعوت كنند و از منكر باز دارند، و انحرافها و سمتها را مانع گردند، در برابر این ناهنجاریها دم فرو بستند، یعنی آنانكه می بایست به رسالت اصلی خویش كه در سخن امام علی علیه السلام آمده است : ((و ما اخذ الله علی العماء ان لایقاروا علی كظة ظالم و لا سغب مظلوم ... ))

...خدا از عالمان پیمان گرفته است كه در برابر پرخوری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان آرام نگیرند...)) عمل كنند، و حق ضعیفان را بگیرند، و اقویا را سرجایشان بنشانند، و مساوات اسلامی را كه مایه حیات همه طبقات جامعه است برقرار سازند. آری بسیاری از عالمان ، در برابر این انحرافهای اصولی در راه و كار اسلام و امت اسلامی سكوت كردند، و در موارد بسیاری با نظامهای فاسد و بیدادگر اشرافیگری و طبقاتی ساختند، و راه و روش غیر اسلامی و نادرست آنان را ستودند، و حتی با تاءویل و توجیه آیات و احادیث و تحریف معنوی و موضوعی احكام كار حكومتهای طبقاتی را اسلامی جلوه دادند، و به تعبیر امام حسین علیه السلام ضعیفان را تباه كردند و جانب قدرتمندان را گرفتند: ((....فاءما حق الضعفاء فضیعتم ... فاءسلمتم الضعفاء فی اءیدیهم فمن بین مستعبد مقهور، و بین مستضف علی معیشته مغلوب ...یتقلبون فی الملك بآرائهم ... ))

... حق ناتوانان را شما ضایع كردید.... ضعیفان را به دست جباران سپردید، كه یا همچون برده مقهور باشند، یا همچون مستضعفی كه برای امور زندگی در دست آنان اسیر است .... در كشورداری به اندیشه خود هر چه می خواهند می كنند.))

و چنین شد كه اسلام از هدفهای اصلی خویش دور ماند، و آرمانهای والای رهبران اسلام ناكام گردید، و همه آن آرمانها با غروب دوران كوتاه حكومت علوی ، غروب كرد.

طبق بشارات راستین قرآن كریم و رهبران معصوم اسلام ، دیگر بار اسلام به دوران عدل و مهدوی گام خواهند گذارد، و عدل مهدوی را به عدل علوی و محمدی پیوند خواهد داد، و گسترده تر از آن دوران و متناسب با فراخوری انسان مترقی و رشد اجتماعات بشری ، مساواتی آرمانی و انسانی تحقق خواهد پذیرفت و در هنگامه ظهور، جامعه بشری از آنهمه امتیاز طلبیها و برتری خواهیها و سلطه جوییها ناروا نجات خواهد یافت ، و چهار نوع مساوات یاد شده بیگمان در آن دوره با قاطعیت و بیدرنگ به اجرا گذاشته خواهد شد.

می توان از برخی احادیث احتمال داد كه در آن دوره مساوات دیگری نیز مطرح می گردد كه دقیقتر و آرمانی تر از مساواتهای چهارگانه یاد شده است . و اگر چه با اجرای مساوات در آن چهار محور، جایی برای امتیازطلبی و باج خواهی طبقات سرمایه دار و وابسته به حكومتها نمی ماند، و همگان به طور مساوی و عادلانه از همه امكانات و زمینه ها بهره برداری خواهند كرد، لیكن مساوات در حد و مرز بالاتر و والاتری به طور تكلیفی اجتماع مطرح خواهد گردید. و آن اجرای مساوات در سطح جامعه و به دست همه افراد است ، كه خود مردم نسبت به تهیه معاش و زیست سالم بینوایان بكوشند، و این امر را چون وظیفه و تكلیفی برای خود بدانند.

این اصل در تعالیم انسانی اسلام آمده است . و در دوران امام مهدی علیه السلام جامه عمل می پوشد، و در پرتو تربیت عمیق و والایی كه انسانها می بینند و رشد عقلی و علمی كه می یابند معیارهای برتری بر زندگیها حاكم می گردد، و بسیاری از ضوابط و روشهایی را كه اكنون جامعه ها آنها را اخلاقی می دانند، در آن دوران تكلیفی و قانونی و لازم شناخته می شود. در اینجا نخست نمونه ای از این تعالیم را كه در فرهنگ اسلام آمده است می آوریم ، سپس به چگونگی تحقق حتمی آنها در رستاخیز ظهور اشاره می كنیم :

مساوات به عنوان نوعی مسئولیت اجتماعی

برابری و همسان در زندگی و امور معاش ، به عنوان اصلی انسانی ، در تعالیم اسلامی ، از راهها و شیوه های گوناگونی آموزش داده شده است :

1- در پاره ای از تعالیم اسلامی ، ثروتمندان به مشاركت با تهیدستان در زندگی فرا خوانده شده اند، و بینوایان شریك اغنیا به حساب آمده اند:

امام علی علیه السلام :

((الله ! الله ! فی الفقراء و المساكین فشار كوهم فی معائشكم .... ))

-....خدا! خدا! درباره كم داران و نیازمندان ، باید ایشان را در امور زندگی شریك خویش قرار دهید....

امام علی علیه السلام

((..و فقراء المسلمین اءشركوهم فی معیشتكم ... ))

-...بینوایان را در زندگی خویش شریك سازید....

امام علی علیه السلام

((ان الله سبحانه فرض فی اءموال الاءغنیاء اءقوات الفقراء، فما جاع فقیر الا بما منع غنی ، و الله تعالی جده سائلهم عن ذلك .)) ))

- خداوند سبحان روزی بینوایان را در اموال ثروتمندان قرار داد پس هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب سرباز زدن ثروتمندان از دادن حق محرومان ، خداوند بزرگ ایشان (سرمایه داران ) را بر این امر (امر معاش ‍ بینوایان ) باز خواست خواهد كرد.

امام علی علیه السلام :

((... ففرض الله فی اءموال الاءغنیاء ما یقوتهم و یقوم به اودهم . ))

-... خداوند، ثروتمندان را مكلف ساخت تا از مال خویش به بینوایان خوراك بدهند، و بارسنگین زندگی را از دوش آنان بردارند.

امام صادق علیه السلام :

((ان الله - تبارك و تعالی - اشرك بین الاغنیاء و الفقراء فی الاموال فلیس لهم ان یصرفوا الی غیر شركائهم . ))

- خدای متعال ، ثروتمندان و بینوایان را در اموال شریك قرار داد، پس ‍ ثروتمندان حق ندارند به غیر شریكانشان بدهند... (یعنی بریزند و بپاشند و خود در مصرف زیاده روی كنند).

2- در برخی دیگر از تعالیم ، رعایت اصل مساوات نسبت به برادران دینی از تكلیفهای لازم جامعه مؤ منان شمرده شده است :

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((لی ما رواه الامام الباقر علیه السلام : ما امن بی من بات شبعان و جاره جائع . قال : و ما من اءهل قریة یبیت فیهم جائع ،ینظر الله الیهم یوم القیامة . ))

پیامبر صلی الله علیه و آله - به روایت امام باقر علیه السلام آنكس كه شب بخوابد و همسایه او گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است . و هر آبادیكه در میانشان گرسنه ای باشد، خداوند در روز رستاخیز به آنان نظر رحمت نكند.

امام صادق علیه السلام :

((امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عند مواقیت الصلوة كیف محافظتهم علیها، و عند اسرار هم كیف حفظهم لها عند عدونا، والی اءموالهم كیف مواساتهم لاخوانهم فیها. ))

- شیعیان ما را در سه مورد امتحان كنید. (174) در مراقبت نسبت به اوقات نماز، و در پوشیده داری اسرارشان از دشمنان ما ، و در مساوات با برادرانشان در اموال .

امام صادق علیه السلام :

((ایما مؤ من مؤ منا شیئا یحتاج الیه و هو یقدر علیه من عنده او من عند غیره ، اءقامه الله یوم القیامة مسودا وجهه ، مرزقة عیناه ، مغلولة یداه الی عنقه . فیققال هذا الخائن خان الله و رسوله )) ثم یؤ مر به الی النار. ))

- هر مؤ منی كه چیزی از چیزهای مورد نیاز مؤ من دیگری را از او دریغ دارد، و حال آنكه می تواند از خود یا دیگران آنرا تهیه كند، روز رستاخیز خداوند او را با چهره ای سیاه ، و چشمهایی از حالت برگشته ، و دستهایی بر گردن آویخته ، برپای دارد، و به او گفته شود: این شخص خائنی است كه به خدا و رسول او خیانت كرده است ، سپس فرمان داده شود تا او را به آتش برند.

در این سخن كوبنده امام صادق علیه السلام ، نیاز به واژه ((شیئا: چیزی )) تعبیر شده است و این كلمه كمترین نیاز و هر نوع آن را شامل می شود و تنها به نیازهای مادی نظر ندارد؛ بلكه مردم به هر چیز و از هر مقوله و به هر مقدار نیازی بیابند انسانهای دیگر وظیفه دارند برای برآورد آن نیازها تلاش ‍ كنند. بنابراین مسئولیت و تعهد برادری اسلامی ، فراتر از دائره كمك رسانی مادی و مالی است ، و باید برای حفظ و نجات برادران در جامعه اسلامی از همه امكانات مادی و معنوی مایه گذاشت ، بلكه باید با هستی خویش به یاری برادران دینی شتافت .

امام رضا علیه السلام :

((...و مواساتهم (الاخوان ) و مساواتكم فی كل ما یجوز فیه المساواة و الموساة ... ))

-...با برادران دینی در هر چیز مساوات و برابری روا است ، به مساوات و برابری رفتار كند...

دائره و قلمرو مساوات اسلامی در این تعالیم رضوی تا به هر چیز كشیده می شود كه مساوات در آن جایز است . روشن است كه برخی از امور اختصاصی است و مساوات اجتماعی و اقتصادی در آنها راه ندارد، چون شغلها، تخصصها، ذوقها، هنرها، ، زن ، و فرزند و.... در اینگونه امور همسانی و مساوات مفهومی ندارد، از اینها كه گذشت در دیگر مسائل و امور برابری و مساوات اسلامی ، مسئولیتی اجتماعی و تعهدی دینی است كه آحاد مردم باید آن را در روابط اجتماعی در جامعه اسلامی رعایت كنند، و از طبقه سازی و اشرافیگری و فراتر و فروتر ساختن گروههای انسانی دوری گزینند، و شیوه های طبقاتی و نابرابریهای اجتماعی را اسلامی ندانند.

3- در بیان قانون زكات نیز بر اصل مساوات تاءكید شده و علت وجوب آن را ایجاد تعادل و برقراری مساوات شمرده اند.

امام صادق علیه السلام :

((... مقدار زكاتی كه گرفته است صرف خانواده خود كند تا آنان را به (پایه و سطح زندگانی ) مردم برساند.))

امام رضا علیه السلام

((ان علة الزكاة من اءجل قوت الفقراء...لان الله كلف اءهل الصحة القیام بشاءن اءهل الزمانة و البلوی ...و الحث لهم علی المساواة ... ))

- قانون زكات ، برای تاءمین زندگی بینوایان وضع شد... چون خداوند توانمندان را مكلف كرده است كه برای امور ناتوانان و بینوایان بپاخیزند.... و سوق دادن جامعه به مساوات و برابری ...

اینگونه احادیث روشن می كند كه قوانین و ضرایب مالی در اسلام ، برای نفی جامعه طبقاتی و از میان بردن فاصله های زیاد در زندگی اجتماعی - اقتصادی است . در احادیثی كه درباره مصرف زكات رسیده نیز آمده است كه زكات بگیران با زكات به حج می روند، خدمتكار می گیرند، صدقه می دهند. اینها همه برای رسیدن به اصل مساوات اجتماعی است یعنی قرار گرفتن زكات بگیر در سطح زكات بده .

در اینجا سخنی والا و ارزنده از فقیه نابغه ، آیة ا... شهید، سید محمد باقر صدر می آوریم : ((ان نصوص الزكاة صرحت باءن الزكاء لیست لسد حاجة الفقیر الضروریة فحسب ، بل لاعطائه المال بالقدر الذی یلحقه بالناس فی مستواه المعیشی ، ای لابد من توفیر مستوی من المعیشة للفقیر یلحقه بالمستوی العالم للمعیشة ، الذی یتمتع به غیر الفقراء فی المجتمع . و هذا معنی اءن توفیر مستوی معیشی موحد او متقارب لكل افراد المجتمع هدف اسلامی ، لابد للحاكم الشرعی من السعی فی سبیل تحقیه ... )): احادیث زكات تصریح كرده است كه زكات تنها برای رفع نیازهای ضروری نیست ، بلكه برای این است كه به نیازمند تا آن حد زكات بدهند تا در سطح زندگی دیگران قرار گیرد، یعنی ناگزیر باید برای بینوایان زندگییی فراهم گردد، همسطح زندگی عموم مردم ، یعنی آنچه متمكنان جامعه دارند، و این معنای این (اصل ) است كه فراهم كردن سطح زندگی یكسان یا نزدیك (به یكسان ) برای همه افراد جامعه ، هدفی اسلامی است ، كه حاكم شرع باید در راه تحقق آن بكوشد...))

4- مساوات در شكل آرمانی بس والایی نیز مطرح شده و بدان پایه همسان زیستی و برابری و برادری آموزش داده شده است كه مرزی میان مالكیتها و محدودیتها نماند، و داشتنها و نداشتنها مطرح نباشد و انسانها از این موضوع و عوارض سوء آن گذشته باشند و به مسائل بالاتری اندیشه كنند، و آدمیان در موضوع مالكیت و امكانات و علائق فردی نسبت به اموال و كالاها، چون رهگذرانی باشند كه از كنار رودخانه ای عظیم می گذرند، و هر كس نیاز به آب دارد بدون مانع جامی بر می گیرد و می نوشد و به راه ادامه می دهد. هیچكس مانع دیگری در بهره برداری از آب نمی گردد. این آرمان بالایی است كه مردمان نسبت به مالكیت چنین بینشی بیابند، و به چنین پایه ای از رشد عقلی و معنوی و انسانی برسند، و در روابط اجتماعی هدف اصلی از آفرینش مواهب طبیعی را نیك شناخته باشند، و در عمل بدانها تحقق بخشند.

امام علی علیه السلام :

((... یا نوف ! هل تدری شیعتی ؟ قال لا واللّه . قال : شیعتی ... و فی اءموالهم یتواسون ، و فی الله یتباذلون . یا نوف ! درهم و درهم ، وثوب وثوب ، والا فلا... ))

-... ای نوف ! آیا می دانی شیعه ما چه كسانیند؟ گفت : نه به خدا سوگند.

امام گفت : شیعه من ... در اموال خود دیگران را شریك می كنند. (با آیین برادری رفتار می كنند) و آن را در راه خدا به یكدیگر می بخشند، ای نوف ! درهمی و درهمی (درهمی برای خود و درهمی برای دیگران ) و جامه ای و جامه ای (جامه ای برای خود و جامه ای برای دیگران ) و گر نه ، نه (و گر نه شیعه نیستند).

امام باقر علیه السلام :

((جعلت فداك ان الشیعة عندنا كثیر. فقال : فهل یعطف الغنی علی الفقیر؟ و هل یتجاوز المحسن عن المسی ء؟ و یتواسون ؟ فقلت : لا. فقال : لیس هولاء شیعة ، الشیعة من یفعل هذا. ))

- (راوی می گوید به امام باقر علیه السلام گفتم :) فدایت شوم ، پیروان و شیعیان شما در شهرهای ما فراوانند. امام گفت : آیا بی نیازان آنان به حال بینوایان توجه می كنند؟ و آیا نیكوكاران از خطاكاران چشم می پوشند؟ و در اموالشان به مواسات رفتار می كنند؟ نه (چنین نیست ). امام گفت : اینان شیعه نیستند، شیعه كسی است كه چنین كند.

امام باقر علیه السلام :

((ایجئی احدكم الی اءخیه ، فیدخل یده فی كیسه فیاءخد حاجته فلا یدفعه ؟ قال الراوی : فقلت : ما اعرف ذلك فینا. فقال فلا شی ء اذا. قلت فالهلاك اذا؟ فقال اءن القوم لم یعطوا اءحلامهم بعد. ))

- آیا شما نزد برادرتان می روید و دست در جیب او می برید و به اندازه نیاز بر می دارید و او مانع شما نمی گردد؟ راوی می گوید: گفتم این رسم در میان ما نیست . امام فرمود: پس قابل توجه نیست . گفتم آیا هلاكت در پیش ‍ است ؟ گفت : این مردم هنوز به رشد عقلانی نرسیده اند.

در این حدیث اشاره به رشد جامعه بشری شده است ، كه در آینده تحقق می یابد، و انسان به بلوغ انسانی و عقلی می رسد، و مال و منال دنیوی وسیله - نه هدف - شناخته می شود، و مردمان همه به هدفها و ارزشهای والای انسانی می گرایند، و از اسارت ارزشهای پست مادی آزاد می گردند.

امام باقر علیه السلام :

((یا ابن اءرطاة ! كیف تواسیكم ؟...یدخل اءحدكم یده فی كیس اءخیه فیاءخذ حاجته اذا احتاج الیه ؟ قلت : اما هذا فلا. فقال : لو فعلتم ما احتجتم .))

- ای پسر ارطاة ! آیا دیگران را در مال خود شریك می كنید؟.... آیا كسی از شما به جیب برادرش دست می برد و نیاز خود را بر می دارد؟ گفتم : اینگونه امور (در میان ما) نیست . امام فرمود: اگر چنین می كردید محتاج و نیازمند نمی شدید.

امام كاظم علیه السلام :

((یا عاصم ! كیف اءنتم فی التواصل و التواسی ؟...اءیاتی اءحدكم الی دكان اءخیه او منزله عند الضائقة فیستخرج كیسه و یاءخذ ما یحتاج الیه فلا ینكر علیه ؟ قال : لا قال : فلستم علی ما احب فی التواصل .)) w

- ای عاصم ! چگونه پیوندهای اجتماعی را محكم می دارید و دیگران را در مال خود شریك می سازید؟...آیا در تنگدستیها كسی از شما به دكان یا منزل برادرش می رود و آنچه را نیاز دارد بر می دارد و (صاحب آن ) مانع او نمی گردد؟ گفت : نه چنین نیستیم . امام فرمود: شما (در روابط اجتماعی ) آنطور كه من دوست دارم نیستند.

امام كاظم علیه السلام در این سخن به جامعه آرمانی تشیع و اسلام اشاره می كنند، كه روابط اجتماعی بر اصل یاری رسانی و دیگری خواهی استوار می گردد، و بستگی به مال و مال اندوزی و دنیاپرستی رنگ می بازد، و تعهد و مسئولیت اصل ضابطه در روابط اجتماعی می گردد. و این چنین اجتماعی ، اجتماع آرمانی تشیع است .

اینها نمونه های بسیار اندكی بود در تعالیم اسلامی از اصل مساوات و مواسات (یعنی شركت دادن دیگران در مال خود و اختصاص دادن بخشی از مال خود به دیگران ) و اصل اخوت و اصل